برای رهبران کسب و کار، به ویژه در شرکت های نسبتاً کوچک، ایده استفاده از هوش مصنوعی ژنرال در برنامه ریزی استراتژیک بسیار جذاب است. این مقاله به بررسی پتانسیل و محدودیت های هوش مصنوعی در کمک به چنین شرکت هایی برای ترسیم استراتژی های خود می پردازد. از طریق دریچه دو مطالعه موردی پنهان، نویسندگان نشان میدهند که چگونه هوش مصنوعی ژنرال میتواند به شرکتها کمک کند تا برخی از چالشها و فرصتهایی را که مدیران از دست دادهاند، غلبه بر تعصبات انسانی، شناسایی کنند، اما به همین ترتیب برخی از احتمالات را که ریشه در قابلیتهای خاص شرکت دارد، از دست دادند. و اگرچه ژنرال هوش مصنوعی کمتر قادر به تصور سناریوهای احتمالی آینده بود، زیرا پیشبینیهای آن کاملاً ریشه در دادههای تاریخی داشت، ترویج هوشمندانه آن را قادر ساخت تا مسائل و سوالاتی را که مدیران انسانی نادیده میگرفتند، آشکار کند. نویسندگان نتیجه می گیرند که دانستن نقاط ضعف ژنرال هوش مصنوعی به مدیران اجازه می دهد تا از نقاط قوت آن بهره ببرند. نکته کلیدی این است که هوش مصنوعی را به عنوان ابزاری در نظر بگیرید که به جای جایگزینی، تفکر استراتژیک و تصمیم گیری شما را تقویت می کند.