در چشمانداز سیاسی قطبیشده ما، کارکنان به طور فزایندهای درمییابند که دارای باورهای اخلاقی هستند که با قوانین و مقرراتی که در محل کار مشمول آن هستند در تضاد است. تحقیقات جدید نشان میدهد که وقتی کارگران این تضاد بین باورهای اخلاقی و مقررات قانونی خود را احساس میکنند، کمتر احتمال دارد که مشکلات را به دست خود بگیرند، پیشنهاداتی برای بهبود روشهای کاری ارائه دهند یا از ایدههای جدید حمایت کنند. اما اینکه کارگران و کارفرمایان چگونه هدف این مقررات را تنظیم می کنند ممکن است تفاوتی ایجاد کند.
کارمندان اغلب هدف اخلاقی را از کار خود می گیرند. این معمولاً سودمند است. تحقیقات نشان داده است که کارمندانی که هدف اخلاقی قوی دارند، معنای بیشتری را در کار تجربه میکنند و تلاش بیشتری را صرف شغل خود میکنند. کارمندان همچنین جذب مشاغل و مشاغلی می شوند که از نظر اخلاقی معنادار هستند.