جیسون، مدیر فنی و مشتری من، توسط یک شرکت برای رهبری یک ابتکار بزرگ استخدام شده بود. پس از گذشت یک سال از نقش او، یک چیز در چند ملاقات اخیرش با مدیرعامل مشخص بود: او به مناسب بودن جیسون در این پست شک داشت. این ترسها زمانی تحقق یافت که مدیرعامل به صراحت به او گفت: «فکر نمیکنم تو به اندازه کافی استراتژیک باشی». این موضوع جیسون را شگفت زده کرد زیرا او دقیقاً به دلیل طرز فکر و رویکرد استراتژیک خود به خدمت گرفته شد. زمانی که او درخواست بازخورد دقیق تری کرد، مدیر عامل نتوانست پاسخ مستقیمی به او بدهد.